صبح که می روم از خانه به تو فکر می کنم
در خیابان های شهر به تو فکر می کنم
هر جا که می روم به تو فکر می کنم
با هر که صحبت می کنم به تو فکر می کنم
به هر چه نگاه می کنم به تو فکر می کنم
هر چه می خورم به تو فکر می کنم
هرچه فکر می کنم به تو فکر می کنم
هیچ می دانی محل کار به تو فکر می کنم ؟
هیچگاه تصور مکن به تو فکر نمی کنم !!
هر وقت که توی این خیابونا یا هر جای دیگه با خانم ها مواجه می شم و مجبور می شم حرفی بزنم، بعد آن، تصویر تو را در ذهنم نقاشی می کنم و صدای تو را بخاطر می آورم چرا که می خواهم آخرین تصویر و صدا، از وجود تو باشد